به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از افکارنيوز، فردا بيست و هشتم صفر مصادف است با رحلت جانسوز پيامبر گرامي اسلام،به همين مناسبت گوشه اي از خصلت هاي بيشمار و والاي اين اسوه اخلاق را که هر کدام از آنها مي تواند سرمشق زندگي ما باشد در زير آورده ايم:
?-هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت.
-?در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد.
?-نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود.
?-هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و ... کسي در سلام بر ايشان سبقت نگرفت.
?-وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست ايشان بيرون نمي کشيد.
?-با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.
?-هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه ي چشم نظر نمي کرد.
?-هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد.
?-چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو.
??-سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.
??-هرگاه با کسي هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
??-چون با کسي سخن مي گفت کاملا برميگشت و رو به او مي نشست.
??-با هرکه مي نشست تا او اراده ي برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست.
??-در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا.
??-هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن.
??-در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد.
??-هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد.
??-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
??-اگر در محضر ايشان چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
??-اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.
??-کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
??-هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.
??-هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.
??-پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
??-چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمودـ« چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟»
??-با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.
??-دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.
??-هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه ي يک جرعه شير بود.
??-بيش از همه صله ي رحم به جا مي آورد.
??-به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.
??-کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.
??-آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر مي گفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.
??-هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
??-هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
??-هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.
??-هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد.
??-هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
??-از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود.
??-هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت.
??-بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد.
??-از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه ي مدينه بود.
??-سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد.
??-اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.
??-با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود.
??-در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است
??-ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد.
??-وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.
??-هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي داد.
??-اگر در حال نماز بود و کسي پيش ايشان مي امد نمازش را کوتاه مي کرد.
??-اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد.
??-عزيزترين افراد نزد ايشان کسي بود که خيرش بيشتر به ديگران مي رسيد.
??-احدي از محضر ايشان نا اميد نبود و مي فرمود « برسانيد به من حاجت کسي را که نمي تواند حاجتش را به من برساند.»
??-هرگاه کسي از ايشان حاجتي مي خواست اگر مقدور بود روا مي فرمود و گرنه با سخني خوش و با وعده اي نيکو او را راضي مي کرد.
??-هرگز جواب رد به درخواست کسي نداد مگر آنکه براي معصيت باشد.
??-پيران را بسيار اکرام مي کرد و با کودکان بسيار مهربان بود.
??-غريبان را خيلي مراعات مي نمود.
??-با نيکي به شروران دل آنان را به دست مي آورد و مجذوب خود مي کرد.
??-همواره متبسم بود و در عين حال خوف زيادي از خدا بردل داشت .
??-چون شاد مي شد چشم ها را بر هم مي گذاشت و خيلي اظهار فرح نمي کرد.
??-اکثر خنديدن آن حضرت تبسم بود و صدايش به خنده بلند نمي شد .
??-مزاح مي کرد اما به بهانه ي مزاح و خنداندن حرف لغو و باطل نمي زد.
??-نام بد را تغيير مي داد و به جاي آن نام نيک مي گذاشت.
??-بردباريش همواره بر خشمش سبقت مي گرفت.
??-از براي فوت دنيا ناراحت نمي شد و يا به خشم نمي آمد.
??-از براي خدا آنچنان به خشم مي آمد که ديگر کسي ايشان را نمي شناخت
??-هرگز براي خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حريم حق شکسته شود.
??-هيچ خصلتي نزد آن حضرت منفورتر از دروغگويي نبود.
??-در حال خشنودي و نا خشنودي جز ياد حق بر زبان نداشت.
??-هرگز درهم و ديناري نزد خود پس انداز نکرد .
??-در خوراک و پوشاک چيزي زيادتر از خدمتکارانش نداشت.
??-بر روي خاک مي نشست و بر روي خاک غذا مي خورد.
??-بر روي زمين مي خوابيد.
??-کفش و لباس را خودش وصله مي کرد.
??-با دست خودش شير مي دوشت و پاي شتر ش را خودش مي بست.
??-هر مرکبي برايش مهيا بود سوار مي شد و برايش فرقي نمي کرد.
??-هرجا مي رفت عبايي که داشت به عنوان زير انداز خود استفاده مي کرد.
??-اکثر جامه هاي آن حضرت سفيد بود.
??-چون جامه ي نو مي پوشيد جامه ي قبلي خود را به فقيري مي بخشيد.
??-جامه ي فاخري که داشت مخصوص روز جمعه بود.
??-در هنگام کفش و لباس پوشيدن هميشه از سمت راست آغاز مي کرد.
??-ژوليده مو بودن را کراهت مي دانست.
??-هميشه خوشبو بود و بيشترين مخارج آن حضرت براي خريدن عطر بود.
??-هميشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک مي زد.
??-نور چشم ايشان در نماز بود و اسايش و آرامش خود را در نماز مي يافت.
??-ايام سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه مي داشت.
??-هرگز نعمتي را مذمت نکرد.
??-اندک نعمت خداوند را بزرگ مي شمرد.
??-هرگز از غذايي تعريف نکرد يا از غذايي بد نگفت.
??-موقع غذا هرچه حاضر مي کردند ميل مي فرمود.
??-در سر سفره از جلوي خود غذا تناول مي فرمود.
??-بر سر غذا از همه زودتر حاضر مي شدو از همه ديرتر دست مي کشيد.
??-تا گرسنه نمي شد غذا ميل نمي کرد و قبل از سير شدن منصرف مي شد.
??-معده اش هيچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.
??-در غذا هرگز آروغ نزد.
??-تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمي خورد.
??-بعد از غذا دستها را مي شست و بر روي خود مي کشيد.
??-وقت آشاميدن سه جرعه آب مي نوشيد؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.
??-از دوشيزگان پرده نشين با حياتر بود.
??-چون مي خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه مي خواست.
???-اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسيم مي کرد: بخشي براي خدا، بخشي براي خانواده و نيز بخشي براي خودش بود و وقت خودش را نيز با مردم قسمت مي کرد.